عنوان: “هوش مصنوعی در دامداری: از صفر تا بهرهوری”
در دشتهای دیجیتالی، جایی که بیتها و بایتها در میان گندمها میرقصیدند، زندگی آرمان برنامهنویس به یک دسته کد تبدیل شده بود. آرمان، با چشمانی پر از الگوریتمها و دستانی که به طراحی نرمافزار علاقهمند بود، به دنبال راهی برای بهبود دامداریها بود.
یک روز، پیامی از دامداران محلی به آرمان رسید. محصولاتشان دچار مشکل شده بودند: گاوها به جای چریدن، در حال تماشای ویدیوهای اینستاگرام بودند، تراکتورها به جای کشت زمین، الگوریتمهای پیچیدهای را اجرا میکردند، و حتی مرغها هم به جای تخمگذاری، به توییت میپرداختند!
آرمان با یک هودی با لوگوی “404 Not Found” به مزرعه علی مولایی رفت. علی مولایی با یک لبخند خسته او را پذیرفت. <<آرمان، دیگر محصولاتمان به خوبی نمیروند. گاوها به جای چریدن، در حال تماشای ویدیوهای اینستاگرام هستند و تراکتورها هم به جای کشت زمین، الگوریتمهای پیچیدهای را اجرا میکنند.>>
آرمان به تحلیل مشکلات پرداخت:
- گاوهای هوشمند: گاوها به جای چریدن، به دنبال تماشای ویدیوهای اینستاگرام بودند. آرمان یک الگوریتم جدید برای آنها نوشت تا به جای ویدیوها، به دنبال چریدن بروند. حالا گاوها با همان اشتیاق به چریدن بازگشتند.
- تراکتورهای هوشمند: تراکتورها به جای کشت زمین، الگوریتمهای پیچیدهای را اجرا میکردند. آرمان معماری نرمافزاری تراکتورها را بهبود داد تا به طور منظم کشت زمین را انجام دهند.
- مرغهای توییتری: مرغها به جای تخمگذاری، به توییتر میپرداختند. آرمان یک الگوریتم جدید برای آنها نوشت تا به جای توییتر، به تخمگذاری بپردازند.